نود و چهار

مشکل اینجاس که سر سیاه زمستونی لونه مرغ ترین و بدرد نخورترین خونه ها رو میذارن برا کرایه فقط...

مشکل بزرگتر اینه که موبلوند زیر حرفش زده برای کرایه  یه خونه نقلی و جمع و جور... :(((

 موبلوند از آپارتمان نشینی (فرهنگش رو نداره عاخه:))))و خونه های مجتمعی متنفره و من عاشقشونم( الان فهمیدین من فرهنگشو دارم یا بیشتر نطق کنم؟؟ :))))

پس توی متعادل ترین حالت ممکن قرار شد آشیونه عشقمون(هوووووق) رو کشون کشون ورداریم بریم بالای خونه مامانش اینا پهن کنیم... اون بالا نه ویلاییه و نه مجتمعی...

خب حداقل خیالم راحته همسایه بالایی ای ندارم که وقتی سیفون رو میکشه، از سقف بالا سرم، آب گه روم چکه کنه...


+میخوام یه رازی بهتون بگم، موبلوند از ارتفاع هم میترسه پس در نتیجه از آپارتمان نیز... یاه یاه یاه های شیطانی :))))


+تنها دلخوشیم برای کوچ کردن به اون خونه، درخت توتیه که خودشو ول کرده توی یکی از اتاق خوابا و نصف بالکن...


+میدونی فاجعه کجاس؟ اونجایی ک توی دوران سینگلیم دوستای تازه نامزد کرده م رو نصیحت میکردم و هزار و یک دلیل میاوردم که خر نشین برین بالا سر مادرشوهر زندگی کنینا...

و حالا خودم؟؟؟ بعله خر خودتونین :))))))


+لیدی اینجایی؟؟؟ پی امت رو دیدم وخوشحال شدم. همین:))

نظرات 2 + ارسال نظر
آبانا شنبه 3 مهر 1395 ساعت 00:01

معمولا ادم یه جمله ی معروفی تو سینگلیش تو بوق و کرنا کرده که زمان تاهلش ملت یادشون باشه و بزنن تو سر آدم! شوخی و جدی.

ابانا گفتی وکردی کبابم
یه گنده گوزی کردم خودمم توش موندم

صحرا دوشنبه 29 شهریور 1395 ساعت 18:14

پس شما هم دارین میرین سر خونه زندگیتون
به سلامتی نیلی عزیزم. خوشبخت باشید

ممنونم صحرای مهربون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.