و در حالت غیر مهمانی آدم را کلا آدم حساب نمیکنند...

بعده مهمونی من رو کشید کنار و توی گوشم گفت: 

-به کسی نگی امشب اینجا چه خبر بود یا چیکارا کردیم... اصلا بگو یه مهمونی ساده بوده تموم شده رفته...

من:


+انگار من پامو از خونشون بیرون میذاشتم یه بلندگو میگرفتم دستم و کثافت کاریای  شبشونو،داد میزدم... 


+کاش اطرافیان حداقل اینا رو تو سر من نمیزدن...

یا حداقل از بقیه ایراد نمیگرفتن... دخالت هم نمیکردن... خفه هم میشدن... 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.