زر زر های نیمه شبی...

اونجایی که احسان علیخانی به پسر آی وی اِفی  گفت از آقای دکتر تشکر کن، پسره دقیقن چی باید میگفت؟

میگفت مرسی که منو ساختی؟؟؟

یا مثلا قربون دستت که چیز بابامو رسوندی به چیز مامانم و من بچه شدم؟

یا شاید باید فوش رقیق میداد که واس چی بیخود من و آواره ی این دنیای شخمی کردی؟!!!


چی باید میگف خب؟!!!!


+++بعد الان مثلن خیلی کلاس داره ورداری بگی دکتر من و از توی چیزای مامان بابام سوا کرد، کاشت تو مامانم!!!

بعدم دماغت و بگیری بالا بگی من بچه آی وی افی ام!!!



+++ یعنی انقد فکرم و درگیر کرده که خواب به چشمم نمیاد.گیری کردیمااااا نصف شبی...

:||||||

نظرات 2 + ارسال نظر
تیلوتیلو دوشنبه 24 خرداد 1395 ساعت 08:12 http://meslehichkass.blogsky.com/


مساله این است بودن یا نبودن

ولی به نظر من بیشتر مسعله این بود: چیز بابام یا چیز مامانم :))))

Lady دوشنبه 24 خرداد 1395 ساعت 01:58 http://writtenbylady.blogsky.com

اره من خیلی خندیدم سر ایم موضوع
ولی خوب واقعا دستو پنجه ی دکتر طلا خیلیا عاشق بچه ان و دوست دارن بچه دار شن
اخرشم یه بچه میارن فقط وظیفه ی قد کشیدنشو به عهده میگیرن نه تربیتش

دقیییییقن...
شعور یه چیزه بالقوه س که تو بعضیا بالفعل نمیشه:)))
دم دکتر هم گرم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.